می پنداشتم همراهی دارم که تنها از من دور است و بالاخره یک روز خواهد آمد دیر یا زود...
شب ها به یادش بیدار ماندم و روزهایم به انتظارش رنگ شب گرفت ولی بعدها فهمیدم (کسی ما رو نمیخواد) کسی منتظر من نیست و کسی که من به انتظار اویم منتظر شاهزاده ایست با اسب سفید از دیاری نه از جنس شهر من!
پس دور یا نزدیک...
همراهی نیست
کسی ما رو نمیخواد...