سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آموزش دانش کفّاره گناهان بزرگ است [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

دختر آریایی

Powerd by: Parsiblog ® team.
خلقت زن..(سه شنبه 88 شهریور 24 ساعت 7:25 عصر )

 

 

 

عکس از چشم های زیباhttp://www.myi24.com/

 

 

 

 

 از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت.
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : « چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟ »
خداوند پاسخ داد : « دستور کار او را دیده ای ؟ »
او باید کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند..
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.
و شش جفت دست داشته باشد.
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.
گفت : « شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟ »
خداوند پاسخ داد : « فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.
تازه به این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها. »
خداوند سری تکان داد و فرمود : بله.
یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید،
از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،
بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
« این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید » .
خداوند فرمود : نمی شود !!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کندو یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
« اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی » .
« بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کندو زحمت بکشد . »
فرشته پرسید : « فکر هم می تواند بکند ؟ »
خداوند پاسخ داد : « نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد . »
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
« ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید. »
خداوند مخالفت کرد : « آن که نشتی نیست، اشک است. »
فرشته پرسید : « اشک دیگر چیست ؟ »
خداوند گفت : « اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش. »فرشته متاثر شد
شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا" حیرت انگیزند.
زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کند.
همواره بچه ها را به دندان می کشند.
سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.
وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند.
و وقتی عصبانی اند می خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، « نه » نمی پذیرند.
بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.
بدون قید و شرط دوست می دارند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و و قتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.
در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،
با این حال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.
آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند و برای شما ایمیل می فرستند
که نشان تان بدهند چه قدر برای شان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد.
زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند.
می دانند که بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد.
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند.
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
و خدا بزرگ بود و او بود که دانای اسرار است.

 

عاشقانه

قلبم راتقدیمت میکنم تا بدانی بی ریاترینم
اشکی برای اندوهت می ریزم تابدانی پر احساس ترینم
شوق وصال حس غریبی است
برایت ترسیم میکنم حس خوشبختی را تا بدانی خوشبخت ترینم
موجی از عشق را برساحل وجودت میفرستم
تا بدانی عاشق ترینم وشعرم را تقدیمت میکنم
تا بدانی که من ساده ترینم

 

 

دلم پیشته... گل من می دونی؟ بگو تا ابد پیش من می مونی
 
تو را دوست دارم با دل و جونم تا دنیا دنیاست با تو می مونم
 
وقتی چشماتو روبروم می بینم وقتی عزیزم پیش تو می شینم
 
همیشه پنهون میخوامت از جون عشقت از قلبم نمی ره بیرون
 
نازنینم با تو بودن واسه من خواب و رویاست
 
بیا پیشم تو نباشی این دل من خیلی تنهاست
 
آرزومه با تو باشم تا ببینی دل چه حالی می شه
 

عاشق آن لحظه ام ای خوب من
با نگاه عشق بی تابم کنی
در میان بازوان عاشقت
با نوازشهای خود خوابم کنی
باز هم در خلوت آغوش خود
لحظه ای لب بر لب سردم نهی
جان دهی این خاک خشک و تشنه را
از همان یک لحظه سیرابم کنی
با نگاه مست خود مستم کنی
خرمن جان مرا آتش کنی
ناگهان جان مرا در بر کشی
تا به هُرمِ جان خود آبم کنی
دیگر از رفتن نمی گویم سخن
تا که با عشق و جنون یارم کنی
باز هم مست از شراب عاشقی
در برم گیری و بی تابم کنی

نظر یادت نره  

 

عشق یک سینه و هفتاد دو سر می خواهد

بچه بازیست مگر ؟ عشق جگر می خواهد

 



  • کلمات کلیدی :
  • » جسیکا
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    عاشقانه..(جمعه 87 دی 6 ساعت 2:12 عصر )

    در آغوشم بگیر

     

    بگذار  گرمی دستانت را حس کنم

     

    و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم

     

    نگاهم کن و اشتیاق چشمانم را ببین

      

    لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن

     

    تنها تو را می خواهم

     

    تنها تو را می خواهم

     

    بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم

     

     بگذار دوباره در آغوشت بخواب روم ...



  • کلمات کلیدی :
  • » جسیکا
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    چرا دوسم داری؟؟؟(جمعه 87 آذر 22 ساعت 2:43 عصر )

                          

     


    یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
    Why do you like me..? Why do you love me?
    چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
    I can"t tell the reason... but I really like you
    دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم
    You can"t even tell me the reason... how can you say you like me?
    تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟
    How can you say you love me?
    چطور میتونی بگی عاشقمی؟
    I really don"t know the reason, but I can prove that I love U
    من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
    Proof ? No! I want you to tell me the reason
    ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی

    Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful,
    باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
    because your voice is sweet,
    صدات گرم و خواستنیه،
    because you are caring,
    همیشه بهم اهمیت میدی،
    because you are loving,
    دوست داشتنی هستی،
    because you are thoughtful,
    با ملاحظه هستی،
    because of your smile,
    بخاطر لبخندت،
    The Girl felt very satisfied with the lover"s answer
    دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
    Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in coma
    متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
    The Guy then placed a letter by her side
    پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون

    Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk?
    عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
    No! Therefore I cannot love you


    نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
    Because of your care and concern that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love you
    گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
    Because of your smile, because of your movements that I love you
    گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
    Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love you
    اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم

    If love needs a reason, like

    now, There is no reason for me to love you anymore
    اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
    Does love need a reason?
    عشق دلیل میخواد؟
    NO! Therefore!!
    نه!معلومه که نه!!
    I Still LOVE YOU...
    پس من هنوز هم عاشقتم

     

    True love never dies for it is lust that fades away
    عشق واقعی هیچوقت نمی میره
    Love bonds for a lifetime but lust just pushes away
    این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره
    Immature love says: "I love you because I need you"
    "عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
    Mature love says "I need you because I love you"
    "ولی عشق کامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم
    "Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays"
    "سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه"

     

    راز دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی

    هر که را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم

    راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی

    عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم

     



  • کلمات کلیدی :
  • » جسیکا
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    بگذار عشق خاصیت نو باشد..(جمعه 87 آذر 22 ساعت 2:38 عصر )

     


     

    با من باشی دوست دارم

    تنها باشی دوست دارم

    اگه بری یه جای دور هر جا باشی دوست دارم

    دوست دارم دیوونه وار خوب میدونی تنهام نزار

    رنگ چشاتو دوست دارم

    درد و دلاتو دوست دارم

    اگه ازم خسته میشی خستگیاتو دوست دارم

    بچه گیاتو دوست دارم

     

    از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
    خدا جواب داد
    گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حال ات را بگذران و
    بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.
    زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید
    مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ اینه که مهم باشی! حتی برای یک نفر
    مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام. توان شروع به دویدن کنی .
    کوچک باش و عاشق... که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را
    بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی
    موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن
    فرقى نمی کند گودال آب کوچکى باشى یا دریاى بیکران... زلال که باشى، آسمان در توست

     



  • کلمات کلیدی :
  • » جسیکا
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    صداقت(جمعه 87 آذر 22 ساعت 2:27 عصر )
    250 سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم یه ازدواج گرفت با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید بشدت غمگین شد چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.
    روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض ? ماه زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود.دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آمیختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید.روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود. همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت… همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود




    ( گفتی : خداحافظ گفتم: خداحافظ 

     

    گفتی : پشیمون گفتم : که هرگز

     

    نفس بریده دستای لرزون

     

    اشک توی چشمام حیف نگفتم بمون

     

    چه فایده از اشک وقتی کسی نیست )



  • کلمات کلیدی :
  • » جسیکا
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    خداحافظ
    عکسهای قشنگ
    نی نی های ناز..
    خدا جون متشکریم
    عاشقانه ها
    خدافظی..
    زندگی.....
    خدا دیگر کجا رفته؟
    دلتنگی...
    مهم نیست...
    خلقت زن..
    عاشقانه..
    چرا دوسم داری؟؟؟
    بگذار عشق خاصیت نو باشد..
    صداقت
    [همه عناوین(69)][عناوین آرشیوشده]

     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 11  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 2  بازدید
    مجموع بازدیدها: 117171  بازدید
    [ صفحه اصلی ]
    [ پیام‌رسان ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ پارسی بلاگ ]
    [ درباره من ]

    » پیوندهای روزانه «
    » آرشیو یادداشت ها «
    » موسیقی وبلاگ «
    » اشتراک در خبرنامه «